پرسش :
رابطه ى نامشروع در روحيه، ايمان و اعتقاد جوانان چه تأثيرى دارد؟
شرح پرسش :
پاسخ :
پى آمدهاى رابطه ى نامشروع براى روح، روان و ايمان آدمى بدين قرار است:
1. از ميان رفتن كرامت انسانى و غرق شدن در گرداب شهوت ها كه خود افزايش مفاسد و جرم و جنايت را در پى دارد.
2. كاهش آرامش روانى و افزايش التهاب و اضطراب .
3. سرپيچى از دستور قرآن و احاديث اهل بيت(عليهم السلام) كه انسان را از پيروى هوا و هوس باز مى دارند.
غريزه ى جنسى يكى از غريزه هاى طبيعى نفس بشرى است كه انسان بايد به آن پاسخ بگويد. خداوند هر يك از اين غريزه ها را بر اساس حكمت و هدفى در نهاد آدمى قرار داده است. بنابراين، خوشبختى و دست يابى به آرامش واقعى انسان در گرو پاسخ گويى متوازن و متعادل به همه ى اين غريزه ها است. در اين ميان، آدمى تنها با بهره گيرى از خرد خويش مى تواند اين غريزه ها را به كنترل درآورد. توجه بيش از اندازه به يك غريزه و چيرگى آن بر همه ى خواسته هاى عقلانى و فطرى آدمى، همانند آن است كه يكى از اندام هاى انسان، بيش از اندازه رشد كند و ديگر اعضا كوچك بماند. بديهى است چنين هيكلى از سلامت و زيبايى لازم برخوردار نيست و ناقص و بدمنظر خواهد بود.
اينك پى آمدهاى منفى رابطه ى نامشروع براى روح، روان و ايمان انسان را بررسى مى كنيم:
1. از بين رفتن كرامت انسانى و غرق شدن در گرداب شهوت ها
اگر انسان با ديد استقلالى، به غريزه و شهوت ها به عنوان تنها هدف زندگى بنگرد، هر عاملى كه بهتر و بيشتر به شهوت ها پاسخ دهد، جايز شمرده خواهد شد. در اين صورت، چشم چرانى، علاقه ى شهوانى به هم جنس، تماس جنسى فراتر از دايره ى ازدواج دايم و موقت، خودارضايى، اعتياد به عكس ها و فيلم هاى مبتذل و آزادى ارتباط شهوانى پسران و دختران با يكديگر، پسنديده خواهد بود، حتى اگر با ضابطه هاى عقلى و دينى در ستيز باشد و به نابودى شرافت انسانى و جامعه ى بشرى بيانجامد.[1]
با نگاهى به جامعه هاى غربى، پى آمدهاى منفى رابطه ى نامشروع را بر فرد و جامعه به خوبى درخواهيد يافت. در اين جامعه ها، هدف انسان از زندگى و آينده ى روشن، از ميان رفته است و افزايش روز افزون قتل و جنايت، اعتياد، خودفروشى، آشفتگى روحى و روانى و ديگر آسيب هاى اخلاقى و انسانى، در گسترش اصل لذت جويى و حكومت غريزه بر عقل آدمى، ريشه دارد. در نتيجه، با از ميان رفتن اهداف بلند انسانى و پديد آمدن مشكلات اجتماعى، بنياد پيوندهاى خانوادگى رو به تزلزل نهاده است.
2. كاهش آرامش روانى و افزايش التهاب و اضطراب
برخى صاحب نظران غربى هم چون فرويد[2] و راسل،[3] آزادى هاى جنسى را عامل آرامش روانى و زدودن عقده هاى درونى مى دانستند، ولى پس از اجراى فراگير اين راه كار در غرب، شاهد افزايش روزافزون آمار بيمارى هاى روانى، خودكشى و جنايت هاى ناشى از ناكامى هاى جنسى هستيم. بسى روشن است كه گسترش محرّك هاى جنسى، انسان را به كام جويى بيشتر مى كشاند و هر گونه شكست در اين راه، به آسيب بس بزرگ ترى خواهد انجاميد.
استاد شهيد مطهرى(رحمهم الله) در اين باره مى فرمايد:
(اين نوع روابط) هيجان ها و التهاب هاى جنسى را فزونى مى بخشد و تقاضاى سكس را به صورت يك عطش روحى و خواست اشباع نشدنى درمى آورد. غريزه ى جنسى هم چون آتشى است كه هرچه به آن بيشتر خوراك بدهند، شعلهورتر مى شود. در نتيجه، با توجه به اين كه روح بشر فوق العاده تحريك پذير است، اشتباه است كه گمان كنيم تحريك پذيرى روح بشر محدود به حدّ خاصى است و از آن پس آرام مى گيرد. هيچ فردى از تصاحب زيبا رويان و هيچ زنى از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلى از هوس، سير نمى شود. تقاضاى نامحدود خواه و ناخواه انجام ناشدنى است و هميشه مقرون به نوعى احساس محروميت و دست نيافتن به آرزوها و به نوبه ى خود منجر به اختلالات روحى و بيمارى هاى روانى مى گردد كه امروزه در دنياى غرب بسيار به چشم مى خورد.[4]
3. پيدايش تنوّع خواهى و اثرگذارى آن بر ازدواج
جوانانى كه پيش از ازدواج، رابطه ى نامشروع را تجربه كرده باشند، هنگام ازدواج و انتخاب همسر، به همه به ديد شك و دودلى[5] مى نگرند. حتى پس از ازدواج نيز دل كندن از لذت هاى گذشته براى آنان مشكل است و تنوّع طلبى، روان شان را بيمار مى سازد و چه بسا پس از مدتى، دوباره به منجلاب فساد كشيده شوند. ويل دورانت مى گويد:
فساد پس از ازدواج بيشتر محصول عادت هاى پيش از ازدواج است.[6]
4. اثر گذارى رابطه ى نامشروع بر ايمان افراد از نگاه معارف دينى
قرآن كريم و احاديث اهل بيت(عليهم السلام) با اشاره به پى آمدهاى منفى پيروى از هوا و هوس و شهوت ها، انسان ها را از روى آوردن به آن برحذر داشته اند.
نخستين گام در ايجاد رابطه ى نامشروع، نگاه هاى هوس آلود و چشم چرانى است. به همين دليل، خدواند در قرآن، افراد با ايمان را از نگاه هوس آلود و شهوانى بازداشته است.[7]سرپيچى از دستور الهى تنها زيان كارى در دنيا و آخرت را در پى دارد و ايمان و معنويت را نابود مى كند. در حديثى از حضرت على(عليه السلام)چنين آمده است:
حكمت و شهوت در يك قلب جمع نمى شود.[8]
هم چنين در روايت ديگرى فرموده است:
هيچ چيز به اندازه ى چيرگى شهوت، تقوا را از بين نمى برد.[9]
يا اين كه در حديث ديگرى از اميرالمؤمنين على(عليه السلام) تصريح شده است:
كسى كه با شهوت همراه شود، جان و عقلش بيمار مى شود.[10]
با توجه به آيات قرآن و احاديث معصومين(عليهم السلام) روشن مى شود كه انسان در سايه ى پيروى از آموزه هاى نورانى اسلام، به تكامل مى رسد و در صورت سرپيچى از دستورهاى الهى و دست يازيدن به كردار خلاف شرع، از رحمت الهى دور مى شود. آن گاه با خاموش شدن نور الهى در خانه ى وجودش، در جاده ى فساد و تباهى گام مى نهد.[11]
پی نوشتها:
[1]. اسلام و ارضاى غريزه ى جنسى، محمدرضا امين زاده، قم، انتشارات در راه حق، 1377، چ 1، ص12.
[2]. نظريه هاى جمعيّت، چارلز كادور و ديگران، برگردان: احمد رضوانى، بخش سوم، ص 378. براى آگاهى از نظريه هاى فرويد و راسل ر.ك: اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، مرتضى مطهرى، انتشارات صدرا، صص 20 ـ 50.
[3]. جهانى كه مى شناسم، برتراند راسل، برگردان: روح الله عباسى، تهران، شركت سهامى كتاب هاى جيبى، 1357، ص 70.
[4]. مسأله ى حجاب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا، 1374، چ 42، صص 84 ـ 87.
[5]. مشكلات جنسى جوانان، ناصر مكارم شيرازى، قم، انتشارات نسل جوان، ص 31.
[6]. لذات فلسفه، ويل دورانت، تهران، نشر دانشجويى، ص 94.
[7]. بقره، 30 و 31.
[8]. ميزان الحكمة، محمد محمدى رى شهرى، قم، دفتر تبليغات اسلامى، ج 10، ص 386.
[9]. همان، ج 10، ص 386.
[10]. همان، ج 10، ص 378.
[11]- براى آگاهى بيشتر ر.ك: مسأله ى حجاب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا، فصل اول و پايانى; اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا; مشكلات جنسى جوانان، ناصر مكارم شيرازى، قم، انتشارات نسل جوان; اسلام و ارضاى غريزه جنسى، محمدرضا امين زاده، قم، انتشارات در راه حق.
پى آمدهاى رابطه ى نامشروع براى روح، روان و ايمان آدمى بدين قرار است:
1. از ميان رفتن كرامت انسانى و غرق شدن در گرداب شهوت ها كه خود افزايش مفاسد و جرم و جنايت را در پى دارد.
2. كاهش آرامش روانى و افزايش التهاب و اضطراب .
3. سرپيچى از دستور قرآن و احاديث اهل بيت(عليهم السلام) كه انسان را از پيروى هوا و هوس باز مى دارند.
غريزه ى جنسى يكى از غريزه هاى طبيعى نفس بشرى است كه انسان بايد به آن پاسخ بگويد. خداوند هر يك از اين غريزه ها را بر اساس حكمت و هدفى در نهاد آدمى قرار داده است. بنابراين، خوشبختى و دست يابى به آرامش واقعى انسان در گرو پاسخ گويى متوازن و متعادل به همه ى اين غريزه ها است. در اين ميان، آدمى تنها با بهره گيرى از خرد خويش مى تواند اين غريزه ها را به كنترل درآورد. توجه بيش از اندازه به يك غريزه و چيرگى آن بر همه ى خواسته هاى عقلانى و فطرى آدمى، همانند آن است كه يكى از اندام هاى انسان، بيش از اندازه رشد كند و ديگر اعضا كوچك بماند. بديهى است چنين هيكلى از سلامت و زيبايى لازم برخوردار نيست و ناقص و بدمنظر خواهد بود.
اينك پى آمدهاى منفى رابطه ى نامشروع براى روح، روان و ايمان انسان را بررسى مى كنيم:
1. از بين رفتن كرامت انسانى و غرق شدن در گرداب شهوت ها
اگر انسان با ديد استقلالى، به غريزه و شهوت ها به عنوان تنها هدف زندگى بنگرد، هر عاملى كه بهتر و بيشتر به شهوت ها پاسخ دهد، جايز شمرده خواهد شد. در اين صورت، چشم چرانى، علاقه ى شهوانى به هم جنس، تماس جنسى فراتر از دايره ى ازدواج دايم و موقت، خودارضايى، اعتياد به عكس ها و فيلم هاى مبتذل و آزادى ارتباط شهوانى پسران و دختران با يكديگر، پسنديده خواهد بود، حتى اگر با ضابطه هاى عقلى و دينى در ستيز باشد و به نابودى شرافت انسانى و جامعه ى بشرى بيانجامد.[1]
با نگاهى به جامعه هاى غربى، پى آمدهاى منفى رابطه ى نامشروع را بر فرد و جامعه به خوبى درخواهيد يافت. در اين جامعه ها، هدف انسان از زندگى و آينده ى روشن، از ميان رفته است و افزايش روز افزون قتل و جنايت، اعتياد، خودفروشى، آشفتگى روحى و روانى و ديگر آسيب هاى اخلاقى و انسانى، در گسترش اصل لذت جويى و حكومت غريزه بر عقل آدمى، ريشه دارد. در نتيجه، با از ميان رفتن اهداف بلند انسانى و پديد آمدن مشكلات اجتماعى، بنياد پيوندهاى خانوادگى رو به تزلزل نهاده است.
2. كاهش آرامش روانى و افزايش التهاب و اضطراب
برخى صاحب نظران غربى هم چون فرويد[2] و راسل،[3] آزادى هاى جنسى را عامل آرامش روانى و زدودن عقده هاى درونى مى دانستند، ولى پس از اجراى فراگير اين راه كار در غرب، شاهد افزايش روزافزون آمار بيمارى هاى روانى، خودكشى و جنايت هاى ناشى از ناكامى هاى جنسى هستيم. بسى روشن است كه گسترش محرّك هاى جنسى، انسان را به كام جويى بيشتر مى كشاند و هر گونه شكست در اين راه، به آسيب بس بزرگ ترى خواهد انجاميد.
استاد شهيد مطهرى(رحمهم الله) در اين باره مى فرمايد:
(اين نوع روابط) هيجان ها و التهاب هاى جنسى را فزونى مى بخشد و تقاضاى سكس را به صورت يك عطش روحى و خواست اشباع نشدنى درمى آورد. غريزه ى جنسى هم چون آتشى است كه هرچه به آن بيشتر خوراك بدهند، شعلهورتر مى شود. در نتيجه، با توجه به اين كه روح بشر فوق العاده تحريك پذير است، اشتباه است كه گمان كنيم تحريك پذيرى روح بشر محدود به حدّ خاصى است و از آن پس آرام مى گيرد. هيچ فردى از تصاحب زيبا رويان و هيچ زنى از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلى از هوس، سير نمى شود. تقاضاى نامحدود خواه و ناخواه انجام ناشدنى است و هميشه مقرون به نوعى احساس محروميت و دست نيافتن به آرزوها و به نوبه ى خود منجر به اختلالات روحى و بيمارى هاى روانى مى گردد كه امروزه در دنياى غرب بسيار به چشم مى خورد.[4]
3. پيدايش تنوّع خواهى و اثرگذارى آن بر ازدواج
جوانانى كه پيش از ازدواج، رابطه ى نامشروع را تجربه كرده باشند، هنگام ازدواج و انتخاب همسر، به همه به ديد شك و دودلى[5] مى نگرند. حتى پس از ازدواج نيز دل كندن از لذت هاى گذشته براى آنان مشكل است و تنوّع طلبى، روان شان را بيمار مى سازد و چه بسا پس از مدتى، دوباره به منجلاب فساد كشيده شوند. ويل دورانت مى گويد:
فساد پس از ازدواج بيشتر محصول عادت هاى پيش از ازدواج است.[6]
4. اثر گذارى رابطه ى نامشروع بر ايمان افراد از نگاه معارف دينى
قرآن كريم و احاديث اهل بيت(عليهم السلام) با اشاره به پى آمدهاى منفى پيروى از هوا و هوس و شهوت ها، انسان ها را از روى آوردن به آن برحذر داشته اند.
نخستين گام در ايجاد رابطه ى نامشروع، نگاه هاى هوس آلود و چشم چرانى است. به همين دليل، خدواند در قرآن، افراد با ايمان را از نگاه هوس آلود و شهوانى بازداشته است.[7]سرپيچى از دستور الهى تنها زيان كارى در دنيا و آخرت را در پى دارد و ايمان و معنويت را نابود مى كند. در حديثى از حضرت على(عليه السلام)چنين آمده است:
حكمت و شهوت در يك قلب جمع نمى شود.[8]
هم چنين در روايت ديگرى فرموده است:
هيچ چيز به اندازه ى چيرگى شهوت، تقوا را از بين نمى برد.[9]
يا اين كه در حديث ديگرى از اميرالمؤمنين على(عليه السلام) تصريح شده است:
كسى كه با شهوت همراه شود، جان و عقلش بيمار مى شود.[10]
با توجه به آيات قرآن و احاديث معصومين(عليهم السلام) روشن مى شود كه انسان در سايه ى پيروى از آموزه هاى نورانى اسلام، به تكامل مى رسد و در صورت سرپيچى از دستورهاى الهى و دست يازيدن به كردار خلاف شرع، از رحمت الهى دور مى شود. آن گاه با خاموش شدن نور الهى در خانه ى وجودش، در جاده ى فساد و تباهى گام مى نهد.[11]
پی نوشتها:
[1]. اسلام و ارضاى غريزه ى جنسى، محمدرضا امين زاده، قم، انتشارات در راه حق، 1377، چ 1، ص12.
[2]. نظريه هاى جمعيّت، چارلز كادور و ديگران، برگردان: احمد رضوانى، بخش سوم، ص 378. براى آگاهى از نظريه هاى فرويد و راسل ر.ك: اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، مرتضى مطهرى، انتشارات صدرا، صص 20 ـ 50.
[3]. جهانى كه مى شناسم، برتراند راسل، برگردان: روح الله عباسى، تهران، شركت سهامى كتاب هاى جيبى، 1357، ص 70.
[4]. مسأله ى حجاب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا، 1374، چ 42، صص 84 ـ 87.
[5]. مشكلات جنسى جوانان، ناصر مكارم شيرازى، قم، انتشارات نسل جوان، ص 31.
[6]. لذات فلسفه، ويل دورانت، تهران، نشر دانشجويى، ص 94.
[7]. بقره، 30 و 31.
[8]. ميزان الحكمة، محمد محمدى رى شهرى، قم، دفتر تبليغات اسلامى، ج 10، ص 386.
[9]. همان، ج 10، ص 386.
[10]. همان، ج 10، ص 378.
[11]- براى آگاهى بيشتر ر.ك: مسأله ى حجاب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا، فصل اول و پايانى; اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا; مشكلات جنسى جوانان، ناصر مكارم شيرازى، قم، انتشارات نسل جوان; اسلام و ارضاى غريزه جنسى، محمدرضا امين زاده، قم، انتشارات در راه حق.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}